موفقیت در عصر دیجیتال
موفقیت در عصر دیجیتال :در زمانهای که جریانهای دیجیتال بخش بزرگی از تجارت و رشد اقتصادی را تحت فرمان خود درآوردهاند، مدیران اجرایی باید
پاسخگوی سؤالات جدیدی باشند.
جهانیسازی که روزگاری بر مبنای تجارت کالاها و بازارهای مالی فرامرزی سنجیده میشد، امروز به طرز اجتنابناپذیری
با مبحث دیجیتالسازی درهم تنیده شده است.
انتقال لحظهای جریانهای عظیم داده و اطلاعات و توانایی این شبکههای تودرتوی دیجیتال در مرتبط ساختن هر چیز و هر
کس در هر مکان، شرکتها را ناگزیر ساخته تا از نو به مفهوم جهانی بودن بیاندیشند.
از طرفی امروزه با تسلط هرچه بیشتر روند دیجیتالسازی، احتمال میرود آن دست مدلهای تجاری که پیشتر بر مبنای
جهانیسازی قرن بیستمی تدوین شده بودند، مدت زمان زیادی پایدار باقی نمانند. در این میان و در شرایطی که رهبران
تجاری در حال ارزیابی فرصتها و تهدیدهای پیشارو هستند، پاسخگویی به پنج پرسش زیر میتواند مبنای مباحثات و تصمیمگیریها باشد:
۱- آیا ما درک روشنی از چشمانداز و دورنمای رقابتی داریم؟
در شرایطی که پلتفرمهای دیجیتال به شرکتها اجازه میدهند تا فارغ از اندازه و جایگاه جغرافیایی خود، محصولاتشان
را با سرعت هرچه بیشتر به بازارهای جدید معرفی و عرضه کنند، عرصه رقابت نیز تنگاتنگتر از پیش شده است.
آمازون امروز در حالی میزبان دو میلیون فروشنده ثالث است که نزدیک به ۱۰ میلیون کسبوکار کوچک نیز پلتفرم علیبابا
را به عرصه داد و ستد خود بدل ساختهاند.
روند رو به رشد تجارت از طریق شرکتهای چندملیتی خرد، بیش از هر جا در ایالات متحده قابل مشاهده است؛
یعنی کشوری که طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۳، شاهد سقوط سهم صادراتی شرکتهای چندملیتی بزرگ از ۸۴ درصد به ۵۰
درصد بوده است.
آنچه مسلم است، ظهور رقبای جدید دیجیتال در سرتاسر دنیا فشارهای قیمتگذاری را تشدید و چرخه محصول را شتاب میبخشد.
۲- آیا ما از دارایی و قابلیتهای لازم برای رقابت برخورداریم؟
ساخت پلتفرمهای دیجیتال و مراکز داده و برقراری ارتباط آنلاین با مشتریان دیگر تنها مختص به غولهای اینترنتی نیست.
به طور مثال، جنرال الکتریک یکی از شرکتهایی است که با تغییر و تحول در قابلیتهای اصلی تولیدی خود، به دنبال تثبیت
جایگاهش در مقام یک پیشگام جهانی در فناوری اینترنت اشیاء است.
بنابراین به نظر میرسد تمامی کسبوکارهای صنعتی بایستی با نگاهی تازه به داراییهای خود همچون دادههای بازار یا
کانالهای ارتباطی با مشتریان، به این بیاندیشند که چگونه میتوانند این داراییها را مبنای شیوههای جدیدی برای درآمدزایی قرار دهند.
آنان برای این منظور نیازمند قابلیتهای پیشرفته دیجیتال، به عنوان یک مزیت عمده رقابتی و نیروی کاری با مهارتهای نوین
و پیشرفته هستند که همچنان کمیاب است.
در این میان، پلتفرمهای آنلاین استعدادیابی میتوانند با هدایت شرکتها به سمت یک بازار کار جهانیتر، امکان جذب افراد
موردنیاز را در دوردستترین نقاط فراهم آورند.
۳- آیا میتوانیم استراتژی محصول خود را هر چه سادهتر سازیم؟
دیجیتالسازی شاید موجب تسهیل فرآیند سازگارسازی محصولات، برندها و قیمتها برای شرکتهایی باشد که در بازارهای۸۷دد
جهانی حضور دارند، اما به موازات آن شاهد گرایشاتی به سمت ترکیبکالاهای جهانی ساده و جمعوجور نیز هستیم.
بسیاری از شرکتهای خودروسازی در همین مسیر حرکت کردهاند.
شرکت اپل هم تنها تعداد محدودی از مدلهای آیفون و آیپد خود را به بازار عرضه میکند که فارغ از محل فروششان، از طراحی
و برندینگ یکدستی برخوردارند. Airbnb، Uber و فیسبوک هم پلتفرمهای دیجیتال خود را با کمترین تغییرات بر حسب نیاز، صرفاً
کشور به کشور بسط و گسترش دادهاند.
در این میان، صنایع رسانهای و تکنولوژی مصرفی آرام آرام به سمت معرفی همزمان محصولات جدید خود در سطح جهانی چرخش
پیدا کردهاند؛ چرا که پلتفرمهای دیجیتال، از جمله شبکههای اجتماعی به مصرفکنندگان در سرتاسر دنیا اجازه میدهند تا به صورت
لحظهای شاهد عرضه این محصولات در دیگر کشورها باشند.
همین امر فرصتی برای محصولات تازه عرضه شده فراهم میآورد تا به صورت ویروسی و با سرعت و ابعاد بیسابقهای در جمعیت
مصرفکنندگان جهانی نفوذ کنند. خلاصه آنکه ایجاد یک توازن هوشمندانه در حوزه سفارشیسازی کالاها و خدمات هر روز به اولویتی
مهمتر از پیش برای مدیران ارشد بدل میشود.
۴- آیا باید سازمان و زنجیره تأمین خود را از نو ساماندهی کنیم؟
ابزارهای دیجیتال ارتباط لحظهای و همکاری از راه دور امکان متمرکزسازی برخی کارها و وظایف همچون عملیات واحد پیشتیبانی
یا تحقیق و توسعه و تشکیل گروههای مجازی جهانی و فرامرزی را فراهم آورده و اجازه میدهند تا شرکتها دیگر حتی در قید
داشتن یک دفتر مرکزی جهانی هم نباشند.
فناوریهای دیجیتال همچنین دستبهکار تغییر شکل زنجیرههای تأمین هستند. برای مثال، “برجهای کنترل” دیجیتال که رؤیتپذیری
دقیقهای زنجیرههای پیچیده تأمین را ممکن میسازند، میتوانند هماهنگی بلادرنگ فروشندگان جهانی را نیز به همراه داشته باشند.
از آنجایی که اصل ” سرعت تبدیل ایده به محصول یا خدمت” امروزه در دنیای دیجیتال بیش از همیشه حائز اهمیت است، بسیاری از
شرکتها درصدد ارزیابی دوباره زنجیرههای تأمین طولانی و پیچیده و محاسن آنان برآمدهاند؛ چنانکه اکنون این هزینههای تدارکات و
پشتیبانی، زمان انتظار، بهرهوری و نزدیکی به دیگر عملیات شرکتی است که از اولویت بالاتری برخوردارند.
نتایج پیمایش اخیر شرکت UPS حاکی از آن است که تقریباً یکسوم شرکتهای “هایتک” در حال انتقال خطوط تولید یا مونتاژ خود و
هرچه نزدیکتر ساختن آنان به بازارهای کاربریشان هستند.
رواج گستردهتر فناوریهای چاپ ۳بعدی هم میتواند شرکتهای بیشتری را مجاب سازد تا درباره محل استقرار تولید خود تجدیدنظر
کرده و در این میان، به شکلی بالقوه، زنجیره ارزش تولید جهانی را نیز شکلی دوباره بخشند.
۵- مخاطرات جدید از چه قرارند؟
حفظ امنیت دادهها باید در هر صنعتی، یکی از اولویتهای اصلی شرکتها باشد.
البته که پیشی گرفتن از هکرهایی که هر روز کارکشتهتر از پیش میشوند، به راستی مشکل است، اما شرکتها باید با در اولویت
قرار دادن داراییهای اطلاعاتیشان، آنان را به طور مستمر تست کرده و در همکاری با کارکنان خط مقدم خود بر اجرای اقدامات
حفاظتی اصولی پافشاری کنند.
گذشته از این، رقابتهای اینترنتی و بینالمللی آن دریچه انحصاری را از هم گسیخته که شرکتها روزگاری در قبال محصولات
و خدمات جدید خود از آن بهره میبردند؛ تا بدان جا که امروزه نسخههای تقلیدی محصولات جدید حتی پیش از آنکه مبدعین
اصلی آنان فرصت بسط و گسترش توان و دامنه تولید و عرضه را یافته باشند، به بازارهای جدید عرضه میشوند.
موفقیت در عصر دیجیتال
موفقیت در ع
موفقیت در عصر دیجیتال
صر دیجیتال